۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خوراسگان» ثبت شده است

شهید اصغر اردشیری

شهید اصغر اردشیری

نام پدر: اکبر

تاریخ تولد : ۱۳۴۹

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: شلمچه

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۳/۲۱

زندگینامه 

سال ۱۳۴۹ روستای «خاتون آباد اصفهان»، پذیرای قدوم مبارکش شد. در دامان پدر و مادری پرورش یافت که آموزگاران عشق و ایمان بودند. از این رو جان و دلش مرغی شد مستعد پرواز و رهایی یافتن از قفس تنگ و تاریک جسم و عاشقانه به وصال یار دست یافتن. آن چه در دل می پروراند کسب فضیلت و معرفت بود در این راستا سالک راه علم و دانش شد و در پی به دست آوردن حق و حقانیت برآمد. همت عالی اش توانست با به دست آوردن نتایج ارزشمند تا مقطع دیپلم رهرو مسلک علم آموزان باشد.  علاقه اش به خواندن کتابهای علمی و مذهبی و حضور و فعالیت در پایگاه بسیج باعث می شد تا لحظات گرانمایه خالی از کارش را به انجام این امور اختصاص دهد. سفره خوش خلقی و نیکویی اش هماره گسترده بود و جان همگان از آن ارتزاق می کرد. گرچه در هنگامه برپایی نهضت عظیم انقلاب سن چندانی نداشت اما پس از پیروزی و استقرار حکومت عدل و دیانت، با انجام فعالیت های فرهنگی و حضور در هلال احمر برای کمک به مستمندان در برومند کردن این نهال جوان و نوپا می کوشید. وجود پاکش تنها نظاره گر نشانده شدن درخت سبز انقلاب نبود بلکه دوران پرتنش و هیاهوی جنگ را نیز پس از آن درک کرد. پس با عضویت در هلال احمر و سازمان بهزیستی شهر «خوراسگان» عزم بر رفتن و دفاع از خاک وطن کرد. محفل نیک محضران جبهه تنها ۳ ماه پذیرای کیمیای وجودش بودند. نهایت در عملیات «بیت المقدس» در حالی که در سمت امدادگر انجام وظیفه می کرد با اصابت گلوله بر پیکر پاکش در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۱ دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

شهید مصطفی احمدی

شهید مصطفی احمدی

نام پدر: محمد حسین

تاریخ تولد : ۱۳۴۵

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: عملیات بیت المقدس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۸


زندگینامه

سال ۱۳۴۵ ستاره ای بر آسمان بیکران شهر «خوراسگان» درخشیدن گرفت که نام او را «مصطفى» نهادند. از همان کودکی به واسطه آموزش های پدرش «حاج محمد حسین» که آموزگار قرآن و معتمد محل بود، بر لوح سپید ضمیرش الفبای نورانی آیات قرآن حک شد و نقش بست. قطره قطره جانش با بندگی و فروتنی در پیشگاه الهی آمیخته بود و از سر نیاز و اخلاص، نماز عشق می گذارد و لحظه ای تأخیر را در به جا آوردن آن جایز نمی دانست. در جستجوی روشنایی علم و فضیلت بود تا با آن تاریکی چهل درونی اش را از میان بردارد. از این رو با عزم و اراده ای استوار جام وجودش را به دست آموزگار دانایی سپرد تا آن را گلگون به صهبای معرفت کند. در این راستا توانست تا مقطع سیکل در رشته علوم تجربی مقیم محفل دانش آموزان باشد و پس از آن با وزیدن تندباد جنگ، سختی و مشقت سفر را بر آرامش و راحتی حضر ترجیح دهد. هنگام برخاستن نهضت شب کن مکتب امام خمینی (ره) همراه آنان شد و آیت روشن و بر حق درونش را با مشت های گره کرده در راه پیمایی ها فریاد می کرد و بر دیوارها حک. مهربانی در رفتار، رعایت ادب، نظم و انضباط و احترام به پدر و مادرش آن را از دیگران متمایز کرده بود. در لحظات پر التهاب چنگ و نبرد، بهمن ماه سال ۱۳۶۰ خود را به جمع همرزمانش رساند و با عزم و ارده ای آهنین آنچه را در دل داشت با زبان مقاومت و ایستادگی بر نیروهای دشمن عرضه می کرد. هماره با یاد خدا و قلبی آرام و مطمئن سلاح نبرد در دست می گرفت و مقابله می کرد. نهایت در جریان آزاد سازی «خرمشهر» در عملیات «بیت المقدس» در حالی که تنها ۱۷ سال میهمان سرای سپنج دنیا بود با اصابت راکت توسط هلی کوپترهای دشمن جانش واصل حقیقت گشت و در دیار باقی جاودانه.

شهید محمد احمدی پزوه

شهید محمد احمدی پزوه

نام پدر: قربانعلی

تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۲/۲۱

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: خرمشهر

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۳/۲


زندگینامه 

سال ۱۳۴۰ دفتر زندگیش به نام محمد خاتم الانبیاء (ص) گشوده شد و بهار زندگی اش در «خوراسگان» اصفهان شکفتن گرفت. تحصیلات خود را در سوم راهنمایی به اتمام رسانیده بود که به استخدام ارتش در آمد اما پس از چندی به دلیل پیشنهاد روس ها برای عضویت در سازمان امنیت، از ارتش فرار کرد و چهار سال، دبیرستان را به صورت متفرقه ادامه داد و با معدل بالا موفق به دریافت مدرک دیپلم گردید. این وجود درخشان در همه حال، دستگیر پدر در کشاورزی و یاری رسان مادر در امور منزل بود و اوقات فراغت را به مطالعه کتاب های علمی، مذهبی و هنری می گذراند. ساخت کلت و سوار نمودن تفنگ ۱۱۶ میلیمتری بر روی نفربر پی - ام و ... از جمله ابتکارات وی است. همواره لوح دلش آکنده از تلاوت قرآن و پیشانی اش انیس سجاده نور بود. این چهره همیشه بیدار، با تلاش و تکاپویی مستمر در راهپیمایی ها و فعالیتهای قبل و بعد از انقلاب حضوری توفنده داشت. پس از اتمام درس و مدرسه، چهار ماه به جبهه های نبرد در «افغانستان» رفت اما با شروع جنگ تحمیلی روح قدسی اش به ولایت عاشقان شتافت. نهایت در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۲ در خونین شهر، با اصابت گلوله به قلب نازنینش کالبد آسمانی اش، لاله گون شد و برای همیشه غروب کرد.


 فرازی چند از وصیت نامه شهید بزرگوار:

... می خواهم به برادران در اصفهان و جاهای دیگر که از آنها دورم و شاید دیگربار آنها را نبینم، یادآور شوم که آینده این انقلاب درخشان است و جهان شمول. من از همه مردم مسلمان و مؤمن توقع دارم که وظیفه مقدس خود را که زنده نگهداشتن اسلام راستین و حمایت از امام امت است انجام دهند و از هیچ نهراسند...

شهید رسول ستاریان

شهید رسول ستاریان

نام پدر: محمد

تاریخ تولد : ۱۳۳۴

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: کوشک

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱

زندگینامه 

 سال ۱۳۳۴ پا به عرصه هستی نهاد. پیوسته در محافلی که بصورت جمعی غزل بندگی را می خواندن ساده حاضر می شد. حتی شمع وجودش روشنی بخش مجالسی بود که توسط «آیت الله قرائتی» و «محمودی» در «حوزه علمیه خوراسگان» برگزار می شد. وی هیچ گاه گل روح خویش را آب غیبت و بدگویی و بدبینی نداد و احترازی عجیب از گناه داشت و از این جهت همگان را مفتون خلق خویش ساخته بود. در پی یادگیری الفبای معرفت به جرگه علم آموزان قدم نهاد و هشت سال در حلقه آنان جای گرفت و پس از آن چون پسری خلف، به یاری پیر انقلاب شتافت و در این راستا نقش عمده ای را ایفا کرد. در این بین چندی در خانه «آیت الله خادمی» در محاصره قرار گرفت. پس از به ثمر نشستن درخت انقلاب با همکاری دوستان، «پایگاه بسیج مسجدالقائم» را در محله سفلی خوراسگان راه اندازی کرد و همزمان همسفر جاده زندگی را انتخاب کرد. با هجوم دشمن خونخوار به دفاع از شرافت آدمیت پرداخت و دو بار به سرزمین عشق و ایثار اعزام شد. در حالی که وجودش در عشق شهادت می سوخت، سرانجام سال ۱۳۶۱ در «کوشک»، در اثر اصابت ترکش به سر نازنین اش واصل کوی یار شد. 

 فرازی چند از وصیت نامه شهید بزرگوار: «... هیچ گاه خدا را فراموش نکنید و از قرآن جدا مشوید و پیوسته فرامین امام (ره) و خط ولایت فقیه را که همان خط سرخ انبیاء است مو به مو اجرا کنید و در تداوم این خط محکم و استوار، قاطعانه تلاش کنید و هیچ گونه حوادثی شما را از میدان بیرون نکند. از شهادت نهراسید که میراث بزرگ اولیاء و انبیاء است و شما رهروان مکتب حسین (ع) و فرزند شهادتید...»

شهید جاوید الاثر قربانعلی اخلاقی

شهید جاوید الاثر قربانعلی اخلاقی

نام پدر: محمود

تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۵/۱۰

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: کردستان

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱

زندگینامه

سال ۱۳۳۸ ستاره وجودش میزبان محفل گرم و مردم «خوراسگان» گشت. در کنار پدر و مادری که آموزگاران عشق و ایمان بودند پرورش یافت. از این رو جان و دلش مدعی شد مستعد پرواز و رهایی یافتن از قفس تنگ و تاریک جسم و عاشقانه به وصال یار دست یافتن. به هنگام نماز سجاده دل را در حوضچه ایمان شستشو می داد و از سر اخلاص و نیاز کمر عبادت در پیشگاه باری تعالی دوتا می کرد.  به گاه علم آموزی همچون دیگر نوسفران این راه به قافله دانش آموزان پیوست و توانست تا مقطع سیکل تحصیل کند. در کنار کسب علم و دانش، همراه و همگام پدر در امور کشاورزی و امرار معاش خانواده بود. گوهر وجودش همواره یاری رسان خویشان و نزدیکان بود و شفقت و مهربانی اش مایه آرامش دلها. مقیم حریم مسجد بود و اشتیاق به همنشینی با اهل مسجد را داشت و با فعالیت های مستمر مذهبی حضور سبزش را اعلام می کرد. سال ۱۳۴۸ سنت نیکوی پیامبرش را ادا کرد و پیمان زناشویی بست که میوه آن ۴ فرزند (سه دختر و یک پسر) است. با نیوشیدن فریاد عصیان و سرکشی مردم وطن علیه حکومت ظلم و ستم او نیز به جمع عدالت خواهان پیوست و با جان و دل سخنان پیرش را پذیرفت و در راه برافراشتن پرچم استقلال و آزادی به کار بست. هنوز مردم سرگرم جشن و ضیافت انقلاب بودند که حمله نابهنگام دشمن خونخوار روز سپیدشان را شبی دیجور و تاریک ساخت. از این رو با گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان «غدیر اصفهان » لباس سبز نبرد برتن کرد و به کاروان کربلاییان پیوست. عاشقانه و خالصانه آماده تقدیم جانش به جانان بود تا این که سال ۱۳۶۱ در منطقه کردستان به دست منافقین ترور شد و در زمره شهیدان گمنام قرار گرفت.