۱۶۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهر شهیدان خدا» ثبت شده است

فرازی از وصیتنامه سردار شهید نعمت الله ربیعی

فرازی از وصیتنامه سردار شهید نعمت الله ربیعی :


من با شناختی که خود نسبت به مکتب داشتم در این راه حرکت کردم و افتخار میکنم که پا به جبهه گذاشته ام و با دشمنان اسلام جهاد کردم و این را میگویم که آیندگان نکند بگویند، آنها را با زور به جبهه بردند و یا تبلیغات کردند و آنها را گول زدند!


شهید نعمت الله ربیعی:

انحراف از ولایت فقیه انحراف از اسلام و قرآن است ، کسی نمی تواند بگوید من پیرو اسلام و عاشق امام زمانم و پیرو امام امت و ولایت فقیه نباشد.



شهید عبدالرسول اسلامی

شهید عبدالرسول اسلامی

نام پدر: عبدالرحیم

تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۱/۶

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: محور پاسگاه زید

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۳

زندگینامه

سال 1388 به گاه شکوفایی درباره طبیعت و جوانه زدن شکوفه های سپید بر قامت درختان، با آمدنش قضای روستای «مشکنان» شهر خوراسگان را مشکباران و معطر کرد. در پناه پدری که با دستان رنجدیده کارگری و مادری که با قالی بافی جبران کمبود درآمد خانواده را می کرد، رشد کرد و بالید. آرام دلش ترانه توحیدی نماز، تلاوت کتاب حقیقت و ادعیه و زیارات اهل بیت (ع) بود. به گاه آموختن بر آن شد تا از اقلیم بی خبری به در آید پس قدم در این راه بی پایان نهاد و با پشتکار جدی طی طریق کرد. همت عالی اش در کسب علم آن چنان بود که توانست در یک سال مقطع چهارم و پنجم ابتدایی را پشت سر گذارد. شرایط سخت زندگی او را بر آن داشت تا پس از اتمام دوران دبیرستان کار کند و تحصیلش را به شکل شبانه ادامه دهد. آن گاه که مردی از قبیله بزرگ مردان با صلابت در برابر ناعدالتی حکومت پهلوی قد علم کرد و شب شکن فضای تاریک ایران شد، «عبد الرسول» با شرکت در تظاهرات ها، مراسم مذهبی و فعالیت های انقلابی بر پیر خود نماز برد و اوامرش را با گوش جان نیوشید. همچنین از طریق اعزام داوطلبانه به «کردستان» و عضویت در بسیج و سپاه به خدمت و حضورش در پیروزی انقلاب تداوم بخشید. آن گاه که آتش خشم و عطش تهاجم دشمن بر گستره خاک وطن جاری شدن آغاز کرد با گذراندن دوره آموزشی در بسیج «خوراسگان» و سپری کردن دوره عقیدتی نظامی در «پادگان غدیر» به جمع خونین کفنان پیوست. مبارزه با گروهک های ضد انقلاب در منطقه «کردستان»، فعالیت در ستاد مبارزه با مواد مخدر، شرکت در عملیات های «فتح المبین»، «بیت المقدس»، «رمضان»، «محرم»، «و الفجر ۴» و عملیات «خیبر» از جمله جان نثاری ها و حماسه آفرینی های اوست که کارنامه زندگی اش را درخشان کرده است. فرجام ۲سال حضورش در جمع افلاکیان  در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۳ با اصابت ترکش خمپاره بر پیکر پاکش در عملیات سال خیبر جاودانه گشت و در حریم امن یار ساکن شد.

شهید اصغر اردشیری

شهید اصغر اردشیری

نام پدر: اکبر

تاریخ تولد : ۱۳۴۹

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: شلمچه

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۳/۲۱

زندگینامه 

سال ۱۳۴۹ روستای «خاتون آباد اصفهان»، پذیرای قدوم مبارکش شد. در دامان پدر و مادری پرورش یافت که آموزگاران عشق و ایمان بودند. از این رو جان و دلش مرغی شد مستعد پرواز و رهایی یافتن از قفس تنگ و تاریک جسم و عاشقانه به وصال یار دست یافتن. آن چه در دل می پروراند کسب فضیلت و معرفت بود در این راستا سالک راه علم و دانش شد و در پی به دست آوردن حق و حقانیت برآمد. همت عالی اش توانست با به دست آوردن نتایج ارزشمند تا مقطع دیپلم رهرو مسلک علم آموزان باشد.  علاقه اش به خواندن کتابهای علمی و مذهبی و حضور و فعالیت در پایگاه بسیج باعث می شد تا لحظات گرانمایه خالی از کارش را به انجام این امور اختصاص دهد. سفره خوش خلقی و نیکویی اش هماره گسترده بود و جان همگان از آن ارتزاق می کرد. گرچه در هنگامه برپایی نهضت عظیم انقلاب سن چندانی نداشت اما پس از پیروزی و استقرار حکومت عدل و دیانت، با انجام فعالیت های فرهنگی و حضور در هلال احمر برای کمک به مستمندان در برومند کردن این نهال جوان و نوپا می کوشید. وجود پاکش تنها نظاره گر نشانده شدن درخت سبز انقلاب نبود بلکه دوران پرتنش و هیاهوی جنگ را نیز پس از آن درک کرد. پس با عضویت در هلال احمر و سازمان بهزیستی شهر «خوراسگان» عزم بر رفتن و دفاع از خاک وطن کرد. محفل نیک محضران جبهه تنها ۳ ماه پذیرای کیمیای وجودش بودند. نهایت در عملیات «بیت المقدس» در حالی که در سمت امدادگر انجام وظیفه می کرد با اصابت گلوله بر پیکر پاکش در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۱ دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

شهید مصطفی احمدی

شهید مصطفی احمدی

نام پدر: محمد حسین

تاریخ تولد : ۱۳۴۵

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: عملیات بیت المقدس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۸


زندگینامه

سال ۱۳۴۵ ستاره ای بر آسمان بیکران شهر «خوراسگان» درخشیدن گرفت که نام او را «مصطفى» نهادند. از همان کودکی به واسطه آموزش های پدرش «حاج محمد حسین» که آموزگار قرآن و معتمد محل بود، بر لوح سپید ضمیرش الفبای نورانی آیات قرآن حک شد و نقش بست. قطره قطره جانش با بندگی و فروتنی در پیشگاه الهی آمیخته بود و از سر نیاز و اخلاص، نماز عشق می گذارد و لحظه ای تأخیر را در به جا آوردن آن جایز نمی دانست. در جستجوی روشنایی علم و فضیلت بود تا با آن تاریکی چهل درونی اش را از میان بردارد. از این رو با عزم و اراده ای استوار جام وجودش را به دست آموزگار دانایی سپرد تا آن را گلگون به صهبای معرفت کند. در این راستا توانست تا مقطع سیکل در رشته علوم تجربی مقیم محفل دانش آموزان باشد و پس از آن با وزیدن تندباد جنگ، سختی و مشقت سفر را بر آرامش و راحتی حضر ترجیح دهد. هنگام برخاستن نهضت شب کن مکتب امام خمینی (ره) همراه آنان شد و آیت روشن و بر حق درونش را با مشت های گره کرده در راه پیمایی ها فریاد می کرد و بر دیوارها حک. مهربانی در رفتار، رعایت ادب، نظم و انضباط و احترام به پدر و مادرش آن را از دیگران متمایز کرده بود. در لحظات پر التهاب چنگ و نبرد، بهمن ماه سال ۱۳۶۰ خود را به جمع همرزمانش رساند و با عزم و ارده ای آهنین آنچه را در دل داشت با زبان مقاومت و ایستادگی بر نیروهای دشمن عرضه می کرد. هماره با یاد خدا و قلبی آرام و مطمئن سلاح نبرد در دست می گرفت و مقابله می کرد. نهایت در جریان آزاد سازی «خرمشهر» در عملیات «بیت المقدس» در حالی که تنها ۱۷ سال میهمان سرای سپنج دنیا بود با اصابت راکت توسط هلی کوپترهای دشمن جانش واصل حقیقت گشت و در دیار باقی جاودانه.

سردار شهید حاج احمد سیاف زاده


( برای دریافت پوستر در ابعاد و کیفیت اصلی کلیک کنید )

سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 
فرمانده عملیات قرارگاه کربلا 


زندگینامه:

ولادت و نوجوانی

احمد سیاف زاده در سال 1335 در شهر اهواز و در یک خانواده ی مذهبی و صاحب نام چشم به جهان گشود. از سال 44 فعالیت های احمد به عنوان یک نوجوان متعهد در قالب کلاس های قرآن و سخنرانی آغاز شد. از همان سال که خانواده ی سیاف، خیابان سعدی را به جهت مرکزیت موقعیت های مذهبی و اجتماعی به عنوان محل سکونت برگزیدند، فعالیت های مذهبی احمد نیز گسترش یافت.

مبارزات انقلابی

با شروع مبارزات انقلابی در شهر اهواز، به خیل مردم فهیم و مبارز خوزستان پیوست و با شرکت در جلسات ضد رژیم شاهنشاهی و گروه های مبارز، فعالیت خود را آغار کرد و با فعالیت نمایانی که در این زمینه داشت، سرانجام توسط اداره ی ساواک خوزستان تحت تعقیب قرار گرفت و به همین دلیل به مشهد مقدس و محل سکونت خانواده ی خود در ایام تابستان، هجرت کرد. به مدت یک سال تحصیلی در شهر مشهد و در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) مشغول به تحصیل شد و مبارزات انقلابی خود را از سال 1355 تا سال 1356 در کنار شهیدانی مانند سید مهدی، سید هادی و سید حسن فاضل حسینی آغاز کرد و پشت سر مبارزان به نام مشهد مانند حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب ، فعالیت های چریکی داشت و به خاطر متواری شدن از دست ایادی رژیم پهلوی و هم چنین دیدار با مبارزان سر شناس انقلاب که به استان های دیگر تبعید شده بودند، مدتی را به این نحو گذراند.