شهید مصطفی احمدی

شهید مصطفی احمدی

نام پدر: محمد حسین

تاریخ تولد : ۱۳۴۵

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: عملیات بیت المقدس

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۲/۱۸


زندگینامه

سال ۱۳۴۵ ستاره ای بر آسمان بیکران شهر «خوراسگان» درخشیدن گرفت که نام او را «مصطفى» نهادند. از همان کودکی به واسطه آموزش های پدرش «حاج محمد حسین» که آموزگار قرآن و معتمد محل بود، بر لوح سپید ضمیرش الفبای نورانی آیات قرآن حک شد و نقش بست. قطره قطره جانش با بندگی و فروتنی در پیشگاه الهی آمیخته بود و از سر نیاز و اخلاص، نماز عشق می گذارد و لحظه ای تأخیر را در به جا آوردن آن جایز نمی دانست. در جستجوی روشنایی علم و فضیلت بود تا با آن تاریکی چهل درونی اش را از میان بردارد. از این رو با عزم و اراده ای استوار جام وجودش را به دست آموزگار دانایی سپرد تا آن را گلگون به صهبای معرفت کند. در این راستا توانست تا مقطع سیکل در رشته علوم تجربی مقیم محفل دانش آموزان باشد و پس از آن با وزیدن تندباد جنگ، سختی و مشقت سفر را بر آرامش و راحتی حضر ترجیح دهد. هنگام برخاستن نهضت شب کن مکتب امام خمینی (ره) همراه آنان شد و آیت روشن و بر حق درونش را با مشت های گره کرده در راه پیمایی ها فریاد می کرد و بر دیوارها حک. مهربانی در رفتار، رعایت ادب، نظم و انضباط و احترام به پدر و مادرش آن را از دیگران متمایز کرده بود. در لحظات پر التهاب چنگ و نبرد، بهمن ماه سال ۱۳۶۰ خود را به جمع همرزمانش رساند و با عزم و ارده ای آهنین آنچه را در دل داشت با زبان مقاومت و ایستادگی بر نیروهای دشمن عرضه می کرد. هماره با یاد خدا و قلبی آرام و مطمئن سلاح نبرد در دست می گرفت و مقابله می کرد. نهایت در جریان آزاد سازی «خرمشهر» در عملیات «بیت المقدس» در حالی که تنها ۱۷ سال میهمان سرای سپنج دنیا بود با اصابت راکت توسط هلی کوپترهای دشمن جانش واصل حقیقت گشت و در دیار باقی جاودانه.

تصاویر شهید حاج احمد سیاف زاده


تصاویر کمتر دیده شده 

سردار شهید حاج احمد سیاف زاده

در ادامه مطلب


 

مسئول عملیات قرارگاه کربلا در دفاع مقدس

مسئول دافوس سپاه پس از دفاع مقدس






۱ نظر

سردار شهید حاج احمد سیاف زاده


( برای دریافت پوستر در ابعاد و کیفیت اصلی کلیک کنید )

سردار شهید حاج احمد سیاف زاده 
فرمانده عملیات قرارگاه کربلا 


زندگینامه:

ولادت و نوجوانی

احمد سیاف زاده در سال 1335 در شهر اهواز و در یک خانواده ی مذهبی و صاحب نام چشم به جهان گشود. از سال 44 فعالیت های احمد به عنوان یک نوجوان متعهد در قالب کلاس های قرآن و سخنرانی آغاز شد. از همان سال که خانواده ی سیاف، خیابان سعدی را به جهت مرکزیت موقعیت های مذهبی و اجتماعی به عنوان محل سکونت برگزیدند، فعالیت های مذهبی احمد نیز گسترش یافت.

مبارزات انقلابی

با شروع مبارزات انقلابی در شهر اهواز، به خیل مردم فهیم و مبارز خوزستان پیوست و با شرکت در جلسات ضد رژیم شاهنشاهی و گروه های مبارز، فعالیت خود را آغار کرد و با فعالیت نمایانی که در این زمینه داشت، سرانجام توسط اداره ی ساواک خوزستان تحت تعقیب قرار گرفت و به همین دلیل به مشهد مقدس و محل سکونت خانواده ی خود در ایام تابستان، هجرت کرد. به مدت یک سال تحصیلی در شهر مشهد و در جوار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) مشغول به تحصیل شد و مبارزات انقلابی خود را از سال 1355 تا سال 1356 در کنار شهیدانی مانند سید مهدی، سید هادی و سید حسن فاضل حسینی آغاز کرد و پشت سر مبارزان به نام مشهد مانند حضرت آیت الله العظمی خامنه ای رهبر معظم انقلاب ، فعالیت های چریکی داشت و به خاطر متواری شدن از دست ایادی رژیم پهلوی و هم چنین دیدار با مبارزان سر شناس انقلاب که به استان های دیگر تبعید شده بودند، مدتی را به این نحو گذراند.

شهید محمد احمدی پزوه

شهید محمد احمدی پزوه

نام پدر: قربانعلی

تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۲/۲۱

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: خرمشهر

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۳/۲


زندگینامه 

سال ۱۳۴۰ دفتر زندگیش به نام محمد خاتم الانبیاء (ص) گشوده شد و بهار زندگی اش در «خوراسگان» اصفهان شکفتن گرفت. تحصیلات خود را در سوم راهنمایی به اتمام رسانیده بود که به استخدام ارتش در آمد اما پس از چندی به دلیل پیشنهاد روس ها برای عضویت در سازمان امنیت، از ارتش فرار کرد و چهار سال، دبیرستان را به صورت متفرقه ادامه داد و با معدل بالا موفق به دریافت مدرک دیپلم گردید. این وجود درخشان در همه حال، دستگیر پدر در کشاورزی و یاری رسان مادر در امور منزل بود و اوقات فراغت را به مطالعه کتاب های علمی، مذهبی و هنری می گذراند. ساخت کلت و سوار نمودن تفنگ ۱۱۶ میلیمتری بر روی نفربر پی - ام و ... از جمله ابتکارات وی است. همواره لوح دلش آکنده از تلاوت قرآن و پیشانی اش انیس سجاده نور بود. این چهره همیشه بیدار، با تلاش و تکاپویی مستمر در راهپیمایی ها و فعالیتهای قبل و بعد از انقلاب حضوری توفنده داشت. پس از اتمام درس و مدرسه، چهار ماه به جبهه های نبرد در «افغانستان» رفت اما با شروع جنگ تحمیلی روح قدسی اش به ولایت عاشقان شتافت. نهایت در تاریخ ۱۳۶۱/۳/۲ در خونین شهر، با اصابت گلوله به قلب نازنینش کالبد آسمانی اش، لاله گون شد و برای همیشه غروب کرد.


 فرازی چند از وصیت نامه شهید بزرگوار:

... می خواهم به برادران در اصفهان و جاهای دیگر که از آنها دورم و شاید دیگربار آنها را نبینم، یادآور شوم که آینده این انقلاب درخشان است و جهان شمول. من از همه مردم مسلمان و مؤمن توقع دارم که وظیفه مقدس خود را که زنده نگهداشتن اسلام راستین و حمایت از امام امت است انجام دهند و از هیچ نهراسند...

شهید رسول ستاریان

شهید رسول ستاریان

نام پدر: محمد

تاریخ تولد : ۱۳۳۴

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: کوشک

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱

زندگینامه 

 سال ۱۳۳۴ پا به عرصه هستی نهاد. پیوسته در محافلی که بصورت جمعی غزل بندگی را می خواندن ساده حاضر می شد. حتی شمع وجودش روشنی بخش مجالسی بود که توسط «آیت الله قرائتی» و «محمودی» در «حوزه علمیه خوراسگان» برگزار می شد. وی هیچ گاه گل روح خویش را آب غیبت و بدگویی و بدبینی نداد و احترازی عجیب از گناه داشت و از این جهت همگان را مفتون خلق خویش ساخته بود. در پی یادگیری الفبای معرفت به جرگه علم آموزان قدم نهاد و هشت سال در حلقه آنان جای گرفت و پس از آن چون پسری خلف، به یاری پیر انقلاب شتافت و در این راستا نقش عمده ای را ایفا کرد. در این بین چندی در خانه «آیت الله خادمی» در محاصره قرار گرفت. پس از به ثمر نشستن درخت انقلاب با همکاری دوستان، «پایگاه بسیج مسجدالقائم» را در محله سفلی خوراسگان راه اندازی کرد و همزمان همسفر جاده زندگی را انتخاب کرد. با هجوم دشمن خونخوار به دفاع از شرافت آدمیت پرداخت و دو بار به سرزمین عشق و ایثار اعزام شد. در حالی که وجودش در عشق شهادت می سوخت، سرانجام سال ۱۳۶۱ در «کوشک»، در اثر اصابت ترکش به سر نازنین اش واصل کوی یار شد. 

 فرازی چند از وصیت نامه شهید بزرگوار: «... هیچ گاه خدا را فراموش نکنید و از قرآن جدا مشوید و پیوسته فرامین امام (ره) و خط ولایت فقیه را که همان خط سرخ انبیاء است مو به مو اجرا کنید و در تداوم این خط محکم و استوار، قاطعانه تلاش کنید و هیچ گونه حوادثی شما را از میدان بیرون نکند. از شهادت نهراسید که میراث بزرگ اولیاء و انبیاء است و شما رهروان مکتب حسین (ع) و فرزند شهادتید...»