۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مبارکه» ثبت شده است

روستای شهید پرور کوشکچه

به مناسبت شهادت 

شش شهید روستای کوشکیچه در عملیات بدر 

شهر شهیدان خدا : روستای کوشکیچه یکی از توابع بخش گرکن جنوبی شهرستان مبارکه با جمعیت حدود 1200 نفر در 50 کیلومتری جنوب اصفهان قرار دارد که شغل اغلب اهالی محل کشاورزی است . کوشکیچه در طول دفاع مقدس با تقدیم 22 شهید گرانقدر دین خود را در دفاع و پاسداری از انقلاب اسلامی ادا نموده است که بالاترین آمار ایثارگری به نسبت جمعیت را در شهرستان مبارکه به خود اختصاص داده است . در طول دوران دفاع مقدس این روستا با داشتن جمعیتی در حدود 500 نفر ، بیش از 250 نفر رزمنده از این روستا به جبهه ها رفته اند

وصیتنامه بسیجی شهید سید سعید وطن پور

وصیتنامه عارفانه بسیجی شهید سید سعید وطن پور

دانشجوی دانشگاه امام صادق(ع) و فرزند نواده دختری آیت الله مبارکه ای


بسم الله الرحمن الرحیم

«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (توبه: 111)

خدا می خرد، مومنین می فروشند جانها و اموالشان را، بهشت را می گیرند «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَر» (توبه: 72). چگونه تجارت می کنند؟ مقاتله با کفار، می کشند و کشته می شوند.

وعدة این تجارت شگفت را خدا در کتب انبیا داده است و خوشا و طوبی به حال او که به این عهد خود جانانه وفا کرد. بشارت باد بر این بیع که بر آن همت ورزیدید و این همان درجه کمال هستی است و هدف هستی.

چه خوب تجارتی، چه خوب خریداری، چه کوچک مبیعی، چه بزرگ اجری. اما چه بگویم که دلم، قلبم، به سخن نیامد، روحم شکفته نشد، همجنس، همجنس را شناسد، جسم، جسم را لمس کند و روح، روح را. اما روح من چگونه، چه شد؟

مرکز جسم، مغز است و مرکز روح، قلب. اگر به دیدار معبود و منظور روم، باید روح و قلبم بشارت دهد، تا کی منتظر شوم؟ کی صدای محبوب را بشنوم؟ نمی دانم. از او خواسته ام قبل از ورود مرا مهیا سازد. اما این را می دانم که دوستش دارم، مزه عاشقی را نچشیده ام که ببینم آیا عاشق اویم یا نه؟ اما اگر عنایتی کند، دیگر طاقت ماندن را نخواهم داشت.

خدا، خدا، عجب سیه روزم، سیه قلب و سیه رویم. اما او بسیار بزرگ است، بسیار، این را موفق شدم از دل بگویم.

شهید سید احمد سجاددوست

 شهید سید احمد سجاددوست 

شهادت عملیات والفجر ۴ سال ۱۳۶۲

در سال ۱۳۴۴ در شهرستان مبارکه نوری از انوار خداوند ، خانه سید مصطفی را روشن کرد و او نام این روشنی چشم را « احمد » گذاشت . او برای هر کدام از فرزندانش یکی از نام های پیامبر اعظم (ص) را برگزید و نام احمد قسمت کسی شد یک شبه ره صد ساله را طی کرد . سید احمد در یک خانواده ی مذهبی و مستضعف  پرورش یافت . دوران ابتدایی اش را در دبستان برزگران و دوران راهنمایی را در آموزشگاه راهنمایی پرتو گذراند . او نبوغ خاصی داشت و از هوش بالایی برخوردار بود . قدرت یادگیری مسائل در او بسیار زیاد بود ، به طوری که معلمان او معتقد بودند که اگر به تحصیلاتش ادامه دهد ، بی شک پزشک خوبی خواهد شد . پای اعتقاداتش می ایستاد و به چیزی که می گفت ، عمل می کرد . چون کلامش از دل بر می خاست و آن را با اعتقاد راسخ بیان می کرد به دل می نشست و کسی از او دلگیر نمی شد . همه ی کارهایش از نظم خاصی برخوردار بود . حقوقی را که از سپاه می گرفت به صندوق جبهه می ریخت و از اسراف و حرام های خداوند به دور بود . با وقار ، متین ، فهمیده ، مؤدب و مهربان بود و مثل یک مربی اخلاق عمل می کرد . گاهی مانند یک انسان چهل ساله دیگران را نصیحت می کرد و خودش مصداق حرف های زیبایش بود . از دیگران صحبت نمی کرد و اگر می دید کسی غیبت می کند ، به او تذکر می داد . به دلیل گرایش هنری و ذوق سرشارش ، گاهی دست به قلم می شد و اثراتی از خود به جا می گذاشت . زمانی برای مجروحیت دستش با موتور سیکلتی که سپاه به او اجازه داده بود به اصفهان رفت ، هنگامی که بازگشت علاوه بر پول بنزین ، کرایه موتور را هم پرداخت کرد و حساسیت خاصی در ارتباط با این مسائل داشت .

فرازی از وصیتنامه سردار شهید نعمت الله ربیعی

فرازی از وصیتنامه سردار شهید نعمت الله ربیعی :


من با شناختی که خود نسبت به مکتب داشتم در این راه حرکت کردم و افتخار میکنم که پا به جبهه گذاشته ام و با دشمنان اسلام جهاد کردم و این را میگویم که آیندگان نکند بگویند، آنها را با زور به جبهه بردند و یا تبلیغات کردند و آنها را گول زدند!


شهید نعمت الله ربیعی:

انحراف از ولایت فقیه انحراف از اسلام و قرآن است ، کسی نمی تواند بگوید من پیرو اسلام و عاشق امام زمانم و پیرو امام امت و ولایت فقیه نباشد.



شهید امدادگر محمدرضا محمدی

شهید امدادگر محمدرضا محمدی 

شهید محمدرضا در عملیات والفجر ۴ به عنوان امدادگر شرکت داشت در حین عملیات مجروحین را پانسمان و جهت اعزام به پشت خط آماده می‌نمود در شب عملیات رزمندگانی که به علت انفجار میدان مین مجروح شده بودند و کمتر کسی جرات نزدیک شدن به آنها را داشت، محمد رضا کوله پشتی امدادگریش را برداشته و بدون ترس و واهمه‌ای به سراغ مجروحین می رفت در این عملیات به گفته شهید حمزه بابایی، وی همچون فرشته ای بر بالین مجروحین حاضر شده و در پایان عملیات سراغ هر یک از برادران را که می‌گرفتند ،شهید محمدی از وضعیت وی اطلاع کامل داشت باید یادآور شد که در این عملیات همسنگر وی شهید بهرام محمدی به شهادت رسید که شهادت وی در روحیه شهید محمدرضا اثر فراوانی داشت .


سردار شهید حمزه بابایی:

 دروالفجر چهار، محمدرضا محمدی فرشته نجات رزمندگان مجروح بود !


فرازهایی از وصیتنامه رزمنده امدادگر و مکبر نماز جمعه، شهید محمدرضا محمدی:

ای امت شهید پرور دنباله‌رو خط امام باشید و حفاظت از خط امام امری است واجب و خطای از آن گناهی است نا بخشودنی و بس بزرگ! بزرگترین مسئله که برای ما شیعیان سرنوشت ساز بوده از صدر اسلام تا کنون مسئله ولایت بوده که از زمان حضرت علی(ع) همان جریاناتی که می‌دانید پیش آمد و الآن دشمن دارد همان جریانات را پیاده می‌کند و اگر ما ولایت نداشته باشیم هیچ چیز نداریم.

شهید امدادگر محمدرضا محمدی

چهارم بهمن ماه سالگرد شهادت بسیجی مهذب و مکبر نماز جمعه، شهید محمدرضا محمدی "عضو واحد اطلاعات عملیات لشکر ۸ نجف اشرف" را گرامی می داریم