۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدای خوراسگان» ثبت شده است

شهید عبدالمجید اسلامی

شهید عبدالمجید اسلامی

نام پدر: عبدالرحیم

تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۴/۱

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: عملیات کربلای ۵

تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۲

زندگینامه

«عبدالمجید اسلامی» برادر کوچک تر «عبدالرسول اسلامی» است که پس از شهادت او به گردش در آورنده می سرخ شهادت در بزم صاحبدلان شد. در سایه تربیت صحیح پدر و مادر توانست دیباچیه ی دفتر وجود را با شمیم نفحات انس یار معطر سازد و از باب گشوده و پر نعمت سخنان الهی و زیارات و ادعیه اهل بیت (ع) ارتزاق کند تا به محفل پاکان راه یابد. در پی فراهم کردن کوله بار علم و دانش با پشتکار و علاقه فراوان، قدم در این راه گذاشت و توانست تا مقطع فوق دیپلم توشه ای سنگین از این سفر برگیرد. پس از آن با شرکت در آزمون تربیت معلم و سپری کردن دوره تربیت معلم در رشته علوم اجتماعی، آموزگاری شد تا آنچه را خود فراگرفته است به دیگران نیز بیاموزد. آن گاه که ایرانیان علم مخالفت با ظلم و جور را برداشتند و در پناه مکتب حسینی امام (ره) نهضت عظیم انقلاب را برپا کردند، او هم به خیل مخلصان پیوست و با شرکت در راه پیمایی ها و تبدیل جانش به شعار و نقش کردن آن بر روی دیوارهای بی جان شهر، مرید مخلص این مکتب شد و حضور مؤثر خود را در فرو ریختن پایه های سست ستم اعلام داشت. زمانی که سرزمین نور، میدان تاخت و تاز سپاهیان کفر قرار گرفت همراه بسیجیان شد و با گذراندن دوره آموزش نظامی در پادگان «بسیج اصفهان» ندای هل من معین هم رزمانش را پاسخ گفت و عازم دیار یار شد. سه بار توفیق حضور در بزم عاشقان خدا نصیبش شد. گام های استوارش منطقه «کردستان»، منطقه «جنوب» و عملیات «کربلای ۴ و ۵» را دلاورانه طی کرد تا این که سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۰/۲۲ با اصابت تیر مستقیم بر پیکر نازنین اش در عملیات کربلای ۵ منطقه جنوب به سوگ او نشست و یاد و خاطره اش برای همیشه جاودان ماند.

شهید عبدالرسول اسلامی

شهید عبدالرسول اسلامی

نام پدر: عبدالرحیم

تاریخ تولد : ۱۳۳۸/۱/۶

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: محور پاسگاه زید

تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۳

زندگینامه

سال 1388 به گاه شکوفایی درباره طبیعت و جوانه زدن شکوفه های سپید بر قامت درختان، با آمدنش قضای روستای «مشکنان» شهر خوراسگان را مشکباران و معطر کرد. در پناه پدری که با دستان رنجدیده کارگری و مادری که با قالی بافی جبران کمبود درآمد خانواده را می کرد، رشد کرد و بالید. آرام دلش ترانه توحیدی نماز، تلاوت کتاب حقیقت و ادعیه و زیارات اهل بیت (ع) بود. به گاه آموختن بر آن شد تا از اقلیم بی خبری به در آید پس قدم در این راه بی پایان نهاد و با پشتکار جدی طی طریق کرد. همت عالی اش در کسب علم آن چنان بود که توانست در یک سال مقطع چهارم و پنجم ابتدایی را پشت سر گذارد. شرایط سخت زندگی او را بر آن داشت تا پس از اتمام دوران دبیرستان کار کند و تحصیلش را به شکل شبانه ادامه دهد. آن گاه که مردی از قبیله بزرگ مردان با صلابت در برابر ناعدالتی حکومت پهلوی قد علم کرد و شب شکن فضای تاریک ایران شد، «عبد الرسول» با شرکت در تظاهرات ها، مراسم مذهبی و فعالیت های انقلابی بر پیر خود نماز برد و اوامرش را با گوش جان نیوشید. همچنین از طریق اعزام داوطلبانه به «کردستان» و عضویت در بسیج و سپاه به خدمت و حضورش در پیروزی انقلاب تداوم بخشید. آن گاه که آتش خشم و عطش تهاجم دشمن بر گستره خاک وطن جاری شدن آغاز کرد با گذراندن دوره آموزشی در بسیج «خوراسگان» و سپری کردن دوره عقیدتی نظامی در «پادگان غدیر» به جمع خونین کفنان پیوست. مبارزه با گروهک های ضد انقلاب در منطقه «کردستان»، فعالیت در ستاد مبارزه با مواد مخدر، شرکت در عملیات های «فتح المبین»، «بیت المقدس»، «رمضان»، «محرم»، «و الفجر ۴» و عملیات «خیبر» از جمله جان نثاری ها و حماسه آفرینی های اوست که کارنامه زندگی اش را درخشان کرده است. فرجام ۲سال حضورش در جمع افلاکیان  در تاریخ ۱۳۶۲/۱۲/۳ با اصابت ترکش خمپاره بر پیکر پاکش در عملیات سال خیبر جاودانه گشت و در حریم امن یار ساکن شد.

شهید اصغر اردشیری

شهید اصغر اردشیری

نام پدر: اکبر

تاریخ تولد : ۱۳۴۹

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: شلمچه

تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۳/۲۱

زندگینامه 

سال ۱۳۴۹ روستای «خاتون آباد اصفهان»، پذیرای قدوم مبارکش شد. در دامان پدر و مادری پرورش یافت که آموزگاران عشق و ایمان بودند. از این رو جان و دلش مرغی شد مستعد پرواز و رهایی یافتن از قفس تنگ و تاریک جسم و عاشقانه به وصال یار دست یافتن. آن چه در دل می پروراند کسب فضیلت و معرفت بود در این راستا سالک راه علم و دانش شد و در پی به دست آوردن حق و حقانیت برآمد. همت عالی اش توانست با به دست آوردن نتایج ارزشمند تا مقطع دیپلم رهرو مسلک علم آموزان باشد.  علاقه اش به خواندن کتابهای علمی و مذهبی و حضور و فعالیت در پایگاه بسیج باعث می شد تا لحظات گرانمایه خالی از کارش را به انجام این امور اختصاص دهد. سفره خوش خلقی و نیکویی اش هماره گسترده بود و جان همگان از آن ارتزاق می کرد. گرچه در هنگامه برپایی نهضت عظیم انقلاب سن چندانی نداشت اما پس از پیروزی و استقرار حکومت عدل و دیانت، با انجام فعالیت های فرهنگی و حضور در هلال احمر برای کمک به مستمندان در برومند کردن این نهال جوان و نوپا می کوشید. وجود پاکش تنها نظاره گر نشانده شدن درخت سبز انقلاب نبود بلکه دوران پرتنش و هیاهوی جنگ را نیز پس از آن درک کرد. پس با عضویت در هلال احمر و سازمان بهزیستی شهر «خوراسگان» عزم بر رفتن و دفاع از خاک وطن کرد. محفل نیک محضران جبهه تنها ۳ ماه پذیرای کیمیای وجودش بودند. نهایت در عملیات «بیت المقدس» در حالی که در سمت امدادگر انجام وظیفه می کرد با اصابت گلوله بر پیکر پاکش در تاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۱ دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.

شهید احمد احمدی

شهید احمد احمدی

نام پدر: کریم

تاریخ تولد : ۱۳۴۰/۳/۲

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: شرق دجله

تاریخ شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۲

زندگینامه 

سال ۱۳۴۰ در شهری که هنوز یاد و خاطره او را در ذهن کوچه پس کوچه های خود دارد، شهر«خوراسگان» به جمع زمینیان پیوست. نسیم دلنواز نصایح پدر و شکوفه های مهربانی مادر پیوسته زینت بخش لحظات زندگی اش بود به طوری که در شمیم روح نواز آنها پرورش می یافت و جانش را به سوی تعالی راهبر بود. آن چه در خاطرش می گذشت یاد شیرین محبوب بود و بس که با انجام تکالیف شرعی و حضور در نماز جماعت آنها را به کار می بست. گلبوته، های سپید کلام الهی همنشین لحظات بی قراری اش بود که در پناه آن ها دلش آرام می گرفت. بر آن بود تا خود را از ورطه ندانستن به کرانه دانستن برساند. از این رو گاه آموختن که فرا رسید. یک چند تا پایان مقطع ابتدایی - به مدد راهنمایی آموزگار عزمش را بر تحصیل استوار کرد. پس از آن کمر همت بر کار کردن استوار کرد و مدتی در کارخانه بافندگی پروین کار کرد و سپس به شغل نقاشی ساختمان روی آورد. شکوفه تبسم و لبخند پیوسته بر سیمایش نقش بسته بود و دیگران شریک محفل شاد دلش می کرد. با چشم محبت و احترام به پدر و مادرش می نگریست و در طرفه العینی خواسته هایشان را اجابت می کرد. دل آگاه و بیدار «احمد» با دیدن بی عدالتی های حکومت طاغوت ساکت ننشست و قیام را بر قعود ترجیح داد. با عضویت در بسیج مسجد و شرکت در راه پیمایی ها، تظاهرات و بیداری های شبانه در برانداختن خانه سست عنکبوت گونه رژیم پهلوی سهیم و شریک شد. مدتی از فرونشاندن دم آتشین ستم در وطن نگذشته بود که خصم نامراد تاختن آغاز کرد. عشق دفاع وطن از گرماگرم دشتهای نبرد او را به سوی خویش فرا خواند و او عزم میدان کرد. حدود یک سال و نیم خاک تبدار جبهه شاهد حماسه ها و ایثار هایش در سمت بی سیم چی و غواص بود. فرجام او که وصال یار را مقدم بر هر خواسته ای می دانست در تاریخ ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ در منطقه «هورالهویزه» در عملیات «بدر» با اصابت تیر بر گلوی نازنین اش به شهادت می رسد و ساکن کوی یار می شود.