دنیا، دل مشغولی های خاص خودش را دارد. درس و تحصیل و کار و خانواده و مسائل شخصی و خانوادگی و محلی و... مجموعه ای از این دل مشغولی هاست که گاه از آن به "روزمرّگی" یاد می شود. بعضی اوقات روزمرّگی های زمانه، باعث غفلت آدم ها می شود. گاهی آن قدر ذهن مان به این کارهای تمام ناشدنی روزگار مشغول می شود که ناگهان احساس می کنیم دلمان برای اصالت خودمان تنگ شده است. انگار بدمان نمی آید ساعاتی را بی توجه به قیل و قال جهان، دریچه ای به دنیای دیگر بگشاییم؛ دنیایی که چهارچوب آن را پاکی و صداقت و نیکی و ایمان تشکیل می دهد. این دنیا که بر پایه فطرت بنا شده، به زلالی آب است و به شفافیت آسمان. زنگار دلمان را می توانیم این گونه بزداییم."اکبرکاراته به تهران می رود"، نام داستان دنباله داری برای نوجوانان است که خاصیّت همان دریچه را دارد.