شهید رضا(غلامعلی) کوچکیان
نام پدر: حسین
تاریخ تولد : ۱۳۲۵
محل تولد:خوراسگان
محل شهادت: عین خوش
تاریخ شهادت: ۱۳۶۱
زندگینامه
سال ۱۳۲۵ آن زمان که خاک تیره، دستان گرم فصلی سبز را در دستانش می فشرد؛ چشم به جهان گشود. نامش بوی خوش سلطان سریر ارتضاء، ثامن الائمه، حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را می داد. شاید به همین دلیل بود که چنان ایمان و بندگی در سینه ی پر صلابتش موج می زد که حتی دریاها را به حس حسرتی غریبانه می کشاند. از بوی نگاه عجیبش، عطرخوش خدا می آمد که همگان بدان شمیم، جان می گرفتند چرا که به دستان متبرک ایمان، صخره های سنگی شیطان را درهم شکسته بود و تنها به شریعت و حقیقت می اندیشید. از همین رهگذر بود که دستان اخلاق نیکویش نوازشگر وجود اطرافیان بود و شوخ طبعی اش طراوت بخش وجود آنان. در پی یادگیری که بر آمد، پیردانایی پنج سال - در حالی که دستان کوچکش یاری رسان پدر بود به او را در آغوش گرفت تا سیاهی و ظلمت جهل را از جبین ذهن سپیدش به مدد نور فروزان دانش پاک کند. حادثه انقلاب که پیش آمد، مردی که از پس چشمانش هزار هزار آسمان سبز می درخشید و نگاهش نوید فجری صادق را می داد، امیر قافله ی مبارزان شد. «رضا» نیز دوشادوش دیگر مبارزین با شرکت در تظاهرات ها و اعتصاب ها آوای استقلال و آزادی سرداد. گویی آغازش را نهایتی نبود چرا که دریا دلی اش از کوههای مغرور «کردستان» (۳ماه) و خاک گرم «عین خوش» و «دشت عباس»، به گاه تاختن اشرار کوردل و بعثیان در ظلمت محض زیسته گواهی می دادند. او چندی در سپاه غریب ایمان، تاخت و سرانجام در «عین خوش» سال ۱۳۶۱ - در حالیکه همسرش در انتظار بازگشت او بود - با اصابت خمپاره ای جام زرین شهادت را لاجرعه سرکشید.