شهید حسن اسماعیلی

نام پدر: اسدالله

تاریخ تولد : ۱۳۴۳/۹/۲۲

محل تولد:خوراسگان

محل شهادت: عین خوش

تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۸/۱۱

زندگینامه

خواندن فصل زیستن از کتاب زندگی را سال ۱۳۴۳ ، در شهر گنبدهای فیروزه ای و در مکانی موسوم به «خوراسگان» آغاز کرد.کودکی بیش نبود که تسبیح خداوند را به جا می آورد  و همراه پدر، در خانه پروردگار سر عبودیت بر درگاه الهیت می سایید و در زیز زلال جاری نوری که از آسمان باریده بود ، آیینه باطن را صفا می داد. حلاوت گفتار آموزگار ، او را به سوی سرای علم رهنمون کرد و پنج سال در این سرا کتاب علم را ورق زد اما با نواخته شدن ساز ناکوک روزگار، دست از تحصیل کشید . آن زمان که مردترین مرد روزگار در کنار شریعه تاریخ ، خطابه ای بلیغ را ایراد فرمود ، ندایش را به گوش دل شنید و با وجود سن اندک اش یاری رساندن به او را در دل پروراند. پس از آن که غراز و نشیب انقلاب پشت سر گذارده شد ، او‌ که الفبای عشق و ایثار را در محضر برترین آنوزگار هستی تعلیم گرفته بود ، با یورش سبعانه دشمن و پس از فراگیری آموزش های نظامی و عقیدتی ، مدت ۷ ماه راهی مهد مردان خونین تبار شد. در طول مدت حضورش ، چون کفرستیزی ظلمت روب که خستگی را در خاک نسیان مدفون کرده ، در عملیات های مختلف چون «بیت المقدس» شرکت کرد. سرانجام او‌ که شعید را سعید میدانست ، سال ۱۳۶۱ در « عین خوش » در اثر برخورد ترکش خمپاره نامردان و در حالی که وجود نورانی اش در رود غرق میشد ، جامی از شهد شراب شهادت نوشید تا پروانه حضور در خمخانه الهی را یابد.


فرازی چند از وصیت نامه شعید بزرگوار:

«... ای امت حزب الله ، بیایید امام را دریابیم . اگر چه ذهن و فکر ما کوتاه تر از آن است که بتواند این پیر خوش سیما را دریابد ولی بیایید صادقانه تا آنجایی که میتوانیم به عظمت و بزرگی این نعمت خداداد بیندیشیم،باشد که قدر چنین رهبری را بدانیم و به نصیحت های این قاید بزرگ گوش فرادهیم و با جان و دل به آن ها عمل کنیم که سعادت دنیا و آخرت ماست...»