زندگی نامه+دلنوشته های شهید در ادامه مطلب

یادداشت های سردار شهید حاج محسن زهتاب
تصاویر منتشر نشده شهید زهتاب

زندگی نامه

سردار شهید حاج محسن زهتاب در 4 خرداد 1343 ، در شهر اصفهان متولد شد او هنگام شروع انقلاب اسلامی دانش آموز بود و یک سال پس از آغاز جنگ تحمیلی تحصیلات خود را نیمه تمام گذاشت و در سال 1360/07/12 ، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و برای دفاع از اتقلاب اسلامی و مردم مظلوم کردستان به آن دیار اعزام شد و در عملیات های  متعددی شرکت کرد. وی چندین مرتبه از سال 1360 تا 1365 ، ازناحیه دست ،سینه ، شکم و سر مجروح شد . رشادت و شایستگی محسن زهتاب سبب شد تا به فرماندهی عملیات سپاه سقز منصوب شود، اودر این سمت به رغم جوانی، بسیار با تجربه عمل می کرد ودرسال 1366/04/30 ، در حالی که هنوز به سن 24 سالگی نرسیده بود در درگیری با ضد انقلابیون به شهادت نائل آمد. زمان شهادت ایشان ضدانقلاب مدعی شد،کردستان عقاب خودش را از دست داد.

خط

پیام نماینده امام خمینی در کردستان به مناسبت شهادت شهید زهتابخط

شهید حاج محسن زهتاب درحالیکه وجب به وجب خاک محروم و ستمدیده ی کردستان شاهد دلاوری های اوست، برای همرزمانش خاطرات فراوانی از عظمت و شکوه ایثارگری ها بجای گذاشت و با دلی لبریزاز شوق و رحمت حق به استقبال سختی‌ها می‌رفت و به حق نمونه‌‌ای بارز و اسوه‌ای شایسته برای ادامه دهندگان راهش بود.

از سخنان نماینده امام در کردستان، سید موسی موسوی

خط

دلنوشته هایی از شهید حاج محسن زهتاب خط

فکرمیکنم که من لیاقت شهادت را ندارم. شهدا بی گناهند،اما من گناهکار دوست دارم شهید بشوم...شهادت همت میخواهد، شهادت لیاقت میخواهد من هیچکدام را ندارم و به حال خود تأسف میخورم..."خدایا به ما توفیق شهید شدن در راهت را عنایت کن"...با خودم فکر می کنم که آیا میشود روزی درشروع نام من واژه ی شهید به کار برده شود و بگویند :

"شهید محسن زهتاب" آیامیشود که برادران من، خانواده من نام مرابا افتخار بیان کنند؟... 

خط
1364/04/23
خدایادوست داریم به بیت الله الحرام سفرکنیم میعادگاه مسلمین را نظر کنیم قدرتت را دیده ایم عظمتت را دریابیم . به خودبیاییم و به وضع خودمان برسیم . خدایامقدمات سفرفراهم شده اما تا موقعی که در مکه پا ازهواپیما پایین نگذاریم و به دورخانه مبارکت طواف نکنیم عطش ما فروکش نمیکند خدایا سدهای میان راهمان را بر طرف کن
خط
1362/02/26
هر موقع مقداری تنها هستم چیزی که بیشتر از همه فکر مرا مشغول می کند مسئله شهادت است ، خیلی دلم میخواهد شهید بشوم وقتی در فکر فرو میروم دیگر حالیم نیست و بعد اینکه توجه میکنم می بینم که مدت زیادی گذشته است .
خدایا شهادت را رزق ما قرار بده
خدایا تووفیق شهادت را نصیب من فرما
خدایا میخواهم در حالی شهید شوم که انبوه کشته های دشمن در اطراف من باشد خط
این خون های ماست که خاک کردستان را تطهیر و هوایش را عطرآگین میکند و لاله هایی که خون های ما در کردستان می پروراند جوانهای آینده ی کرد هستند که راهشان را اسلام اصیل قرار خواهند داد.