( برای دریافت پوستر در ابعاد و کیفیت اصلی کلیک کنید )
شهید مدافع حرم علی عظیمی
شهید والامقام علی عظیمی در بیست و پنجمین روز ازدیماه1365 درشهرستان زرند چشم به جهان گشود.ایشان تحصیلات دوران ابتدائی خودرا تا سال سوم در دبستان شهید کامیاب محمد آباد و دوسال چهارم وپنجم دبستان خود را در دبستان شهید چمران زرند گذراندند وی دوره راهنمایی را درمدرسه نواب صفوی شهرستان زرند سپری کرد و همچنین در دوران راهنمایی عضو بسیج مدرسه شدند که از همان سال بطور مداوم در بسیج خدمت میکردند و دوره متوسطه خودرا دردبیرستان علامه طباطبایی زرند گذراندند. به گفته ی دوستان و دبیران شهیدبزرگوار علی عظیمی،وی در تمامی دوران سوابق تحصیلی خوداز نظر اخلاقی ، مذهبی ، اجتماعی و....زبان زدخاص وعام بوده است که به نقل از مدیر مدرسه وی ایشان همیشه برای نماز جماعت قبل از همه درنمازخانه حاضر و موکت ها را پهن میکردند تا شرایط برای سایر نمازگذاران آماده شود ودانش آموزان به راحتی نمازبگذارند.
وی درکنکورسراسری سال 1386شرکت نمود و موفق به شروع تحصیلات کارشناسی خود در رشته علوم سیاسی دردانشگاه آزاد رفسنجان شدندو دومرتبه موفق به کسب معدل الف دانشگاهشان شدند که در سال 90باموفقیت موفق به اخذ مدرک کارشناسی شدندهمچنین وی همزمان با تحصیلات در دانشگاه مدارکی از فنی و حرفه ای هم دریافت کرد و پس از اتمام دوره ی کارشناسی خود به خدمت سربازی اعزام شد و دوران آموزشی خود را در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سیرجان و اواخر خدمت سربازی را در نیروی دریایی خرمشهر و در قسمت عقیدتی سیاسی گذراند.وپس از اتمام دوره ی خدمت سربازیشان به استخدام آموزش و پرورش شهرستان زرند در آمدند که به دلیل وجود علاقه و قبول شدن در سپاه پاسداران به عضویت تیپ38 ذوالفقار در آمدند
ایشان پس از گذشت چندین ماه به ماموریت مرز سیستان و بلوچستان اعزام شدند و به مدت 5سال از مرزهای خاکی کشورمان دفاع کردند و در این بینمشغول به حفظ قران نیز بودند. ایشان بدلیل علاقه ی زیاد به خانم حضرت زینب (س)طی مدت چندسال اصرار زیادی به فرمانده ی تیپ مکانیزه برای اعزام به سوریه داشتند که فرمانده ی تیپبه نقل از آن روزها اینگونه می گویند وی هر روز پس ازاقامه نماز ظهروعصر نزد من می آمدند ومی گفتندحاجی مرا نیز به سوریه اعزام کنید . که پس از ماه ها پا فشاری بالاخره ایشان اجازه میدهند علی آقا به سوریه اعزام شوند . شهید مدافع حرم علی عظیمی در بیست و سوم رمضان سال1396به سوریه جهت دفاع از حریم آل الله اعزام شدند و48 روز از زندگی خود را در سوریه سپری کردند که مسیولیتی مهم و استراتژیک نیز به ایشان محول شد
به دلیل شوق برای ادامه ی پاسداری از حریم آل الله وی ماموریت خود را تمدید کرده و بازگشت را به تعویق میاندازد و بالاخره عصر روز جمعه بیست مرداد ماه 1396 در منطقه ی عمومی تدمر درگیر و زخمی میشودوایشان با وجود جراحت 4کیلومتر خود را از محل درگیری دور میکنند و در یک بیابان پس از دست دادن خون فروان به یک خاکریز تکیه داده و دست خود را به حالت استراحت زیر سر خود قرار میدهندو به درجه ی شهادت نائل می گردند و بعد از گذشت50 روز از مفقود بودن پیکر ایشان پیکر مطهر توسط گروهک تروریستی تکفیری رؤیت میشود که در کمال حیرت و شگفتی پیکر مطهر شهید باگذشت این زمان طولانی سالم بوده و اعم از هرگونه کبودی،آفتاب سوختگی و....بوده است و این امر سبب شده تا گروهک تروریستی پس از مشاهده ی این صحنه که تاییدیست بر حقانیت شیعه و بندگی مخلصانه ی شهدا؛از بازگشت و تحویل پیکر خودداری کرده وپیکر مطهر را به خاک وطن برنگردانده و چشم خانواده ی وی را منتظر به راه نگه دارند...
وی درکنکورسراسری سال 1386شرکت نمود و موفق به شروع تحصیلات کارشناسی خود در رشته علوم سیاسی دردانشگاه آزاد رفسنجان شدندو دومرتبه موفق به کسب معدل الف دانشگاهشان شدند که در سال 90باموفقیت موفق به اخذ مدرک کارشناسی شدندهمچنین وی همزمان با تحصیلات در دانشگاه مدارکی از فنی و حرفه ای هم دریافت کرد و پس از اتمام دوره ی کارشناسی خود به خدمت سربازی اعزام شد و دوران آموزشی خود را در نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در سیرجان و اواخر خدمت سربازی را در نیروی دریایی خرمشهر و در قسمت عقیدتی سیاسی گذراند.وپس از اتمام دوره ی خدمت سربازیشان به استخدام آموزش و پرورش شهرستان زرند در آمدند که به دلیل وجود علاقه و قبول شدن در سپاه پاسداران به عضویت تیپ38 ذوالفقار در آمدند
ایشان پس از گذشت چندین ماه به ماموریت مرز سیستان و بلوچستان اعزام شدند و به مدت 5سال از مرزهای خاکی کشورمان دفاع کردند و در این بینمشغول به حفظ قران نیز بودند. ایشان بدلیل علاقه ی زیاد به خانم حضرت زینب (س)طی مدت چندسال اصرار زیادی به فرمانده ی تیپ مکانیزه برای اعزام به سوریه داشتند که فرمانده ی تیپبه نقل از آن روزها اینگونه می گویند وی هر روز پس ازاقامه نماز ظهروعصر نزد من می آمدند ومی گفتندحاجی مرا نیز به سوریه اعزام کنید . که پس از ماه ها پا فشاری بالاخره ایشان اجازه میدهند علی آقا به سوریه اعزام شوند . شهید مدافع حرم علی عظیمی در بیست و سوم رمضان سال1396به سوریه جهت دفاع از حریم آل الله اعزام شدند و48 روز از زندگی خود را در سوریه سپری کردند که مسیولیتی مهم و استراتژیک نیز به ایشان محول شد
به دلیل شوق برای ادامه ی پاسداری از حریم آل الله وی ماموریت خود را تمدید کرده و بازگشت را به تعویق میاندازد و بالاخره عصر روز جمعه بیست مرداد ماه 1396 در منطقه ی عمومی تدمر درگیر و زخمی میشودوایشان با وجود جراحت 4کیلومتر خود را از محل درگیری دور میکنند و در یک بیابان پس از دست دادن خون فروان به یک خاکریز تکیه داده و دست خود را به حالت استراحت زیر سر خود قرار میدهندو به درجه ی شهادت نائل می گردند و بعد از گذشت50 روز از مفقود بودن پیکر ایشان پیکر مطهر توسط گروهک تروریستی تکفیری رؤیت میشود که در کمال حیرت و شگفتی پیکر مطهر شهید باگذشت این زمان طولانی سالم بوده و اعم از هرگونه کبودی،آفتاب سوختگی و....بوده است و این امر سبب شده تا گروهک تروریستی پس از مشاهده ی این صحنه که تاییدیست بر حقانیت شیعه و بندگی مخلصانه ی شهدا؛از بازگشت و تحویل پیکر خودداری کرده وپیکر مطهر را به خاک وطن برنگردانده و چشم خانواده ی وی را منتظر به راه نگه دارند...