زندگی نامه+خاطرات+تصاویر در ادامه مطلب

زندگی نامه

سردار شهید اصغر لاوی  در سال ۱۳۳۸ در خرمشهر در خانواده ای متوسط دیده به جهان گشود و در همان شهر رشد یافت . وی همزمان با تحصیل در دبستان به کارگاه نجاری می رفت و مشغول کار می شد. پس از چندی وی همراه خانواده راهی اصفهان شد. او تحصیل خود در دوران راهنمایی و دبیرستان را نیز همراه با کار گذراند ودرزمان اوج انقلاب اسلامی ، یعنی سال ۱۳۵۷  موفق به دریافت دیپلم تجربی شد

خط

فعالیتهای انقلابی شهید

 وی در سن نوجوانی هرگز از حرکتهای انقلابی مردم و کشورش غافل نشد و با اینکه برای شرکت در دانشگاه آماده می شد، تقدم اولویتهای دینی زمان خود را از نظر دورنداشت . به همین دلیل با دیگر جوانان ، برای پخش اعلامیه های امام که از نجف وپاریس می آمد فعالیت چشمگیری داشت . در تظاهرات و راهپیمایی ها بطور فعال شرکت می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره ) و با وحدت ویکپارچگی مردم به پیروزی رسید. اصغر عزیز پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی رفته پرچم پاسداری از جمهوری اسلامی را به دوش کشید، لیکن پس از مدت کوتاهی از خدمت معاف شد و بلافاصله پس از بازگشت در سال ۵۹ به عضویت سپاه درآمد. و به دنبال آن راهی جبهه های کردستان گردید. تلاش و فعالیت و احساس استقلال و روحیه شجاعانه او در دوران تحصیل و بعد ازآن نیز به او آموخته بود که " دل کندن از دنیا گرچه رنج دارد، اما تنها راه دل بستن به خداست" .

خط

فعالیتهای شهید در جنگ

 دومین مرحله زندگی شهید لاوی و در واقع زندگی حقیقی او از زمانی آغاز شد که قلم او به سلاحی آهنین مبدل گشت و متنهای درسی اش رگبار گلوله هایی شد که سینه خصم زبون و متجاوز را نشانه رفت . اکنون نوبت تواءم نمودن علم با عمل بود، عملی حماسی و جوانمردانه که جرقه های بیداری و آگاهی را در سراسر جهان روشن می ساخت . شهید عزیز درسال ۱۳۶۰ پس از عملیات شکست حصرآبادان به جنوب آمد ودردارخوئین باتعدادی از همرزمانش ، همانند شهید امانی ، به فعالیت مشغول شد.وی در ابتدای امر خیلی سریع جزو اولین پاسداران ممتاز در فراگیری عملیات رزمی شد. در عملیات بستان که با هدف گرفتن شهرستان و تاءمین تنگه چزابه و تسلط بر شمال رودخانه نیسان انجام گرفت ، شهید لاوی از اولین پیشتازان بود. او با نفربر خود تنگه چزابه را بست و به این وسیله او و دیگر همرزمانش تیپ زرهی دشمن را به محاصره درآوردند پس از تثبیت خط تنگه چزابه ، دشمن دست به حمله ای در "سابله " زد که شهید لاوی به اتفاق شهید آقایی و شهید فنایی با به غنیمت درآوردن بیش از ۱۰دستگاه تانک سالم مدت ۵ الی ۶ روز در خط ماندند و یک شب تا صبح تنها با چهارتانک عملیاتی در مقابل دشمن مقاومت کردند. یکی از همرزمان او در این باره می گوید: "در آن شب به ذکاوت و هوشیاری شهید لاوی پی بردیم و دانستیم که درآینده فرماندهی لایق و شجاع و با تدبیر برای سپاه خواهد شد." گردان محمد رسول الله (ص) به فرماندهی شهید لاوی قبل از عملیات فتح المبین تشکیل شد و به منطقه عملیاتی انتقال یافت . شهید لاوی در این عملیات که با رمزمقدس یا زهرا (س) با هدف آزادسازی سایت و رادارها و انهدام نیروهای دشمن انجام شده بود، پس از دلاوریها و رشادتهای بسیار در یک تهاجم شدید دشمن که باصدها تانک انجام گرفته بود در دشت عباس و منطقه امامزاده عباس از ناحیه پا مجروح شد و از منطقه بیرون رفت . وی پس از بهبودی نسبی در عملیات بعدی "بیت المقدس" که با اهداف آزادسازی خرمشهر، هویزه ، پادگان حمید و رسیدن به مرزهای بین المللی شروع شد فرماندهی گردان "۲۶ المهدی" ، را عهده دار شد. شهیدلاوی درفتح خرمشهر نقش مؤثری داشته و در دفع پاتکهای دشمن کمک زیادی نمود. وی در طول مبارزات شجاعانه اش به رابطه رشد معنوی انسان با بی علاقگی انسان به دنیا به خوبی واقف گشته بود. بگفته یکی از فرماندهان هم رزم شهید: شهید لاوی گرچه نامش اصغر بود ولی روح قوی و قدرت معنوی لایزالی بزرگتر از قدرت تانکها داشت . او پس از شرکت فعالانه در عملیات رمضان در پست فرماندهی گردان "۲۶ آالمهدی" ، و ابراز رشادتهایش در آن عملیات ، به عنوان فرمانده "تیپ ۲۰ زرهی " رمضان انتخاب شد . در عملیات محرم این شهید بزرگوار همانند بسیجیها در خط اول می جنگید و همانندفرماندهان مسلط ، هدایت "تیپ ۲۰" رمضان را عهده دار گشته و همانند پدری دلسوزبرای بچه های بسیجی بود. شهید لاوی در این عملیات به اتفاق دو نفر دیگر ازبرادران ، یک گردان پیاده عراق را به اسارت گرفتند. نمونه ای از ایثار و شجاعت شهید در عملیات محرم هنگامی که آب رودخانه چیخواب زیاد شده بود یکی از بسیجی هارا آب برد و با این که آب زیاد بود و سرعت بسیار داشت شهید لاوی با لباس در آب پرید و آن برادر را بیرون آورد ! در عملیات محرم دوشادوش شهید زین الدین و شهید خرازی به فرماندهی شهیدباقری توانستند افتخار آفرینان عملیات محرم باشند. پس از آن عملیات ، جهت شناسایی و بررسی وضعیت منطقه عملیاتی مسلم بن عقیل راهی سومار شد و پس ازعملیات ، در طرح و عملیات مرکز مشغول بکار شد و تا والفجر مقدماتی در آنجاماند.

خط

عزیمت به لبنان

شهید لاوی پس از عملیات والفجر مقدماتی رهسپار لبنان شد و در آنجا فرماندهی سپاه  بریتال لبنان و روابط عمومی مقر را عهده دارشد. از جمله فعالیتهای این شهیددر آنجا: برگزاری مراسم دعا و نماز، آموزش نیروهای سوری ، جداسازی مدارس مختلط ، نصب پوسترها و پلاکاردها به زبان عربی و کمک درترویج حجاب و بالاخره برآورد کردن کارآیی نیروهای لبنان بوده است .

رعایت سنت رسول خدا (ص) در حین جنگ

بعد از یکی از عملیاتها که به اصفهان آمده بود برای مدتی کوتاه فرماندهی سپاه نطنزرا پذیرفت و در این فرصت توانست به سنت رسول خدا (ص) عمل نموده و ازدواج کند. وی حتی بعد از ازدواج نیز حالت مسافر بودن خود را در دنیا حفظ نموده و مجددابرای عملیات والفجر۴ راهی جبهه شد در این مدت مرحله دوم فعالیتهای شهید لاوی شروع شد. ولی با پشتکار فراوان توانست تیپ زرهی ۲۸ صفر را راه اندازی نموده و بااستعداد بالایی و در مدت کوتاهی آماده عملیات کند. این سردار رشید در سمت فرماندهی تیپ ۲۸ صفر پس از والفجر۴ در عملیاتهای خیبر، میمک و عملیاتی درغرب شرکت نمود. از زحمات فراموش نشدنی آن شهید عزیز، وصل نمودن پل شهیدهمت از ساحل منطقه خودی در هور به منطقه عملیاتی دشمن بود.

خط

تحصیل و تدریس

شهید لاوی بعد از عملیات بدر، یک دوره آموزش عالی زرهی را در دانشکده زرهی شیراز با موفقیت گذراند و سپس به عنوان مربی آموزشگاه فرماندهی امام حسین (ع ) درسهای زرهی را تدریس می کرد. شهید عزیز در عملیات زرهی نیروی زمینی سپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء دربرنامه ریزی دروس آموزش سطح عالی دانشکده زرهی ، برنامه ای تفصیلی تهیه وارائه داد که می توان گفت از غنی ترین برنامه های آموزش سطح عالی می باشد. شهید لاوی به خوبی محرک حقیقی انسان در فعالیتهایش را شناخته بود. نمازهای شب آن فرمانده نظامی و مطالعات زیادی که در احکام و اخلاق داشت وی را به عنوان یک فرمانده دوست داشتنی در آورده بود که تمام افراد زیر دستش همیشه اورا برادر بزرگتر می خواندند.

خط
ویژگیهای فردی شهید
شهید لاوی توسط یکی از همرزمانش چنین توصیف می شود:  یکبار که با نفربر می رفتیم ، در کنار پاسگاه شلمچه و در میان آتش و دود، شهید لاوی را دیدیم که با همان قد رشید و لبخند همیشگی ، با اینکه تعدادی از همرزمانش به شهادت رسیده بودند امیدوارتر از همیشه ایستاده بود. اصغر، ترس به دل راه نمی داد واز چیزی نمی هراسید. شهید لاوی را در میان آتش چزابه دیدم ، مانند شیری خروشید.او را در دشت عباس دیدم که در میان آتش تانکها گم شد. شهید را در میان آتش کاتیوشا که امید نجات نبود و کمتر کسی جراءت رفتن در آن آتش هراسناک را داشت دیدم و خدا نجاتش داد. و ... شهید لاوی را نتوان وصف نمود و قلم توان نوشتن زندگی همچون او را ندارد.
در پشت جبهه در بین فامیل روحی سازنده و توصیه گر رادارا بود و در بین دوستان با تشکیل مجامع ورزشی در پایگاهها و مساجد سعی برترغیب و تشویق فرهنگی آنان می نمود. پس از شهادتش یکی از دوستانش به شدت بی تابی می کردو می گفت : آخر چرا؟ آخر چرا؟ وقتی که علت را جویا شدیم گفت : دربازی فوتبال او را از پشت سر بشدت به زمین کوبیدم ، ولی حتی برنگشت ببیند چه کسی این کار را کرده است ! خدایا چنان گذشتی را نمی دهی مگر به بندگان مخلصت .
در رعایت بیت المال بسیار حساس بود به جهت مسؤولیت های متعددش همواره اتومبیلی در اختیارش بود که در مرخصی همراه داشت . وی از بدو شروع مرخصی اتومبیل را در پارکینگ منزل اقوام قرار می داد و تا لحظه پایان مرخصی حتی برای یکبار از آن استفاده نمی کرد.
اصول موفقیت های رزمندگان از دیدگاه شهید لاوی : ۱ ایمان و اعتقاد رزمندگان ، ۲ پشتیبانی کامل و همه جانبه مردم ، ۳ وحدت تمام نیروها، ۴ سرعت عمل ، ۵ غافلگیری ، ۶تجمع قوا، ۷ کامل بودن مانور، ۸ حمله به جناحین و عقبه دشمن ، ۹ عملیات شبانه ، ۱۰ داشتن راه کار نظامی ، ۱۱ پیدا کردن گره عملیاتی.
خط

شهادت

سومین مرحله معنوی زندگی شهید اصغر لاوی این شیر میدانهای جنوب و غرب وحماسه آفرین نبرد حق علیه باطل ، آغاز زندگی روحی و جاودانگی و پایان زندگی خاکی و دنیایی اوست . او که سوز دل امام حسین (ع ) را درک کرده بود، سرانجام لذت عشق با مولایش را چشید. و نشان داد که چگونه انسان سالم وارد دنیای آخرت می شود. تا انسان در دنیا زنده و بیدار نباشد شهید نخواهد شد و تا شهید نگردد زندگی نخواهد کرد. شهید معنایی است که باید به آن رسید تا بتوان مفهومش را درک کرد وشهادت ، زندگی در جوار خدای رحمان و رحیم است . در عملیات کربلای ۵ به همراهی ۱۴ تن از یارانش در غروب خونین  ۲۹ دی 1365 در شلمچه در اثر اصابت ترکش به درجه رفیع شهادت نائل آمد .

شهید اصغر لاوی در اواخر دوران حماسی نبردش ، لزوم شرکت در جبهه های علم راحس کرده بود. لذا در امتحان کنکور دانشگاه شرکت کرد. اما او قبلا در پیشگاه حضرت حق و پروردگار متعال قبول شده بود و از امتحانات دشوارش پیروزمندانه بیرون آمده بود و این موضوع ، در نگاههای اشکبار و غریبانه دوستانش که مدرک قبولی او در دانشگاه را در شب چهلم آن شهید در دست داشتند، به خوبی نمایان بود .